فهرست مطالب
نشریه رویش روان شناسی
سال پنجم شماره 2 (پیاپی 15، تابستان 1395)
- تاریخ انتشار: 1395/05/31
- تعداد عناوین: 11
-
-
صفحات 1-2
-
صفحات 3-18نظریه ی خود دیالوژیک، ذهن انسان را به مثابه ی جامعه ای درونی می داند که اعضای آن (انواع خود)، همانند اعضای یک جامعه ی بیرونی، مشغول دیالوگ و تسلط جویی هستند. این نظریه، «خود» را به انواع سنتی (اسطوره ای)، مدرن و پست مدرن، تقسیم کرده و ویژگی های هر یک را متناسب با دوره ی تاریخی مرتبط، برمی شمارد. مهم ترین اهداف پژوهش تحلیلی حاضر، پیشنهاد تجدید نظر در تقسیم بندی مذکور به منظور کاربردی تر شدن و رهایی از قید دوره های تاریخی خاص و بدین ترتیب، ارائه ی یک تقسیم بندی جدید است. در پژوهش حاضر، ضمن پذیرش ایده ی اصلی نظریه ی خود دیالوژیک و ارزش های اجتماعی-تاریخی اش، من یا خود، به انواع اجدادی، والدینی، شخصی، آینده نگر و منعطف تقسیم شده است. به نظر می رسد که این تقسیم بندی جدید، نسبت به دسته بندی قبلی، شناخت بهتری را در مورد جامعه ی ذهنی انسان ها در تمام اعصار، فراهم می آورد. مهم ترین پیشنهاد این مقاله، آزمون علمی تقسیم بندی پیشنهادشده، در پژوهش های تطبیقی و کارآزمایی های بالینی فردی یا گروهی است.کلیدواژگان: خود دیالوژیک، انواع خود در نظریه ی خود دیالوژیک، انواع من در تقسیم بندی جدید، رویش روان شناسی
-
صفحات 19-28یکی از نظریاتی که توجه نسبتا قابل توجهی از پژوهشگران علوم رفتاری را دریافت کرده است نظریه «سه گانه تاریک شخصیت» است. این نظریه البته به لحاظ روش شناختی شاید تمام ویژگی های یک «نظریه» را نداشته باشد و بیشتر به معرفی یک «سازه» شباهت داشته باشد، مبین این است که سه ویژگی شخصیتی نارسیسیسم، ماکیاولیانیسم و پسیکوپاتی به لحاظ اجتماعی دارای ابعاد ناپسند و غیراخلاقی بوده و می توانند رفتارهای مخرب اجتماعی را پیش بینی کنند. کنار هم قرار گرفتن هم زمان این ویژگی ها دید کامل تری از انگیزه ها و هیجان های مرتبط با رفتارهای مخرب ارائه می دهد. زارعی، قربانی و غریبی (1395، رویش روانشناسی، شماره14) در مقاله ای با عنوان «سه گانه سیاه: سازه های شخصیتی سازش نایافته یک قرن روانشناسی علمی» به بررسی این نظریه پرداخته اند. هدف از نوشتار حاضر ارائه پاسخی انتقادی (و شاید دیالکتیکی!) به این نگارندگان است.کلیدواژگان: دیالوگ، سه گانه تاریک شخصیت، روانشناسی شخصیت، مقاله مروری
-
صفحات 29-70عفت فراتر از لباس و یا تعاملات بین فردی، حالتی است که فرد را در تمامی ابعاد زندگی تحت تاثیر قرار داده، شامل دسته ای از رفتارها و حالات چون لباس، حفظ فاصله بین فردی، و رفتار با دیگران، به خصوص رفتار با پروردگار است. ابن مسکویه، نظریه پیچیده ای در باب کسب فضیلت وابسته به اعمال بدنی، درونی سازی تمایلات، و تعاملات عمومی فراهم می کند. چارچوب نظری وی، هنگامی که در مورد پوشش و عفت به کار می رود، در رسانه ها و گفتمان سیاسی مشهور بوده، که طبق آن پوشش صرفا به عنوان یک نماد ما را ترغیب می کند تا آن را وسیله ای ببینیم که توسط آن فضیلت ها ساخته می شوند. به علاوه، حجاب مدرن نشان می دهد که چگونه پرورش فضیلت دربرگیرنده تحول نه تنها در سطح شخصی، بلکه در سطوح بین فردی و اجتماعی می شود. از این زاویه، عفت و پوشش به ایجاد «منطقه فضیلت عمومی» و درونی سازی تمایلات جنسی مناسب در همه افراد از جمله مردان کمک کرده، مانع از آشفتگی و هرج و مرج میل جنسی خارج از ازدواج شده، به نوبه خود موجب قوام نهاد خانواده می گردد. لذا، پوشش در انظار عام، تنها بخشی یکپارچه از فضیلت به اشتراک گذارده شده عفت به شمار می رود.کلیدواژگان: اسلام، شخصیت، ابن مسکویه، فضیلت
-
اثربخشی آموزش ترکیبی تئوری ذهن و برنامه چهار عاملی همدلی بر خود اثرمندی هیجانی- اجتماعی و قلدری در دانش آموزان ابتداییصفحات 71-92هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش ترکیبی تئوری ذهن و برنامه چهار عاملی همدلی بر خود اثرمندی هیجانی- اجتماعی و قلدری در دانش آموزان مدارس ابتدایی پسرانه دولتی می باشد. روش تحقیق نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی (دوره دوم) منطقه 4 تهران که در سال تحصیلی 94/1393 مشغول به تحصیل بودند. ابتدا از بین مدارس ابتدایی دولتی پسرانه منطقه 4تهران، دو مدرسه به طور تصادفی انتخاب شدند، سپس به طور تصادفی یک مدرسه به عنوان گروه کنترل و یک مدرسه، به عنوان گروه آزمایش باحجم نمونه 20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه کنترل انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه خود اثرمندی کودکان و نوجوانان موریس(2001) و مقیاس قلدری ایلی نویز(2001) و پرسشنامه همدلی استفاده شد. پس از آنکه دانش آموزان با همدلی پایین و خود اثرمندی هیجانی- اجتماعی پایین و قلدری بالا، انتخاب شدند، برای افراد گروه آزمایش، طی 10جلسه 1ساعته، آموزش ترکیبی تئوری ذهن و برنامه چهارعاملی همدلی ارائه شد. جهت تحلیل داده ها ازتحلیل کواریانس استفاده شد و نتایج حاکی از تاثیر معنی دار آموزش می باشد. چنانکه افراد گروه آزمایش در مقایسه باگروه کنترل از خود اثرمندی هیجانی - اجتماعی بالاتر و قلدری پایین تری، برخوردار بوده اند.کلیدواژگان: تئوری ذهن، همدلی، خود اثرمندی هیجانی، اجتماعی، قلدری
-
صفحات 93-114هدفهدف این پژوهش بررسی اثرات دین و معنویت بر سلامت جسمی و روانی با توجه ویژه به سلامت قلبی - عروقی است.روشروش مورد استفاده در این پژوهش، تحلیلی است.یافته هاجدیدترین یافته های علمی حاکی از آن است که دین و معنویت تاثیرات مثبت فراوانی بر سلامت جسمی و روانی دارند و منجر به ارتقای وضعیت سلامتی فرد و پیشگیری از بسیاری از بیماری ها می شوند.نتیجه گیریبا توجه به اثرات مثبت فراوان دین و معنویت بر سلامت جسمی و روانی و به خصوص سلامت قلبی - عروقی، شایسته است که به نقش مهم این متغیرها در سیستم بهداشت و درمان کشور توجه بیشتری شود و از اثرات مثبت آنها در پیشگیری و درمان بیماری ها استفاده شود.کلیدواژگان: دین، معنویت، سلامت، سلامت قلبی، عروقی
-
صفحات 115-146هدف پژوهش حاضر اثربخشی برنامه گروهی مداخلات مبتنی بر رابطه والد – کودک بر فرزند پروری مادران دارای کودک 11-8 ساله مبتلا به اختلال بیش فعالی – کمبود توجه است. این مطالعه یک تحقیق نیمه آزمایشی بر اساس طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده و جامعه پژوهش شامل کلیه مادران کودکان 11-8 ساله مبتلا به ADHD است که در سال 1393 به درمانگاه مرکز طبی اطفال و کلینیک های ونک و راه سبز مراجعه کرده بودند. از جامعه آماری به روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای مرکب از مادران 30 کودک مبتلا به ADHD انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. سپس مادران گروه آزمایش، به مدت 10 جلسه تحت آموزش برنامه گروهی مداخلات مبتنی بر رابطه والد – کودک بر اساس الگوی لندرث قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده مقیاس فرزند پروری آرنولد و چک لیست رفتاری کودکان فرم والدین (CBCL) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون یومن ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد اجرای برنامه گروهی مداخلات مبتنی بر رابطه والد – کودک منجر به بهبود فرزند پروری کلی مادران دارای کودک ADHD در مقایسه با گروه کنترل شد. با توجه به یافته های مطالعه حاضر ، می توان چنین نتیجه گرفت که برنامه گروهی مداخلات مبتنی بر رابطه والد – کودک در بهبود فرزندپروری مادران دارای کودک ADHD سودمند است.کلیدواژگان: رابطه والد، کودک، فرزند پروری مادران، اختلال بیش فعالی، کمبود توجه
-
صفحات 147-164این پژوهش با هدف بررسی تاثیر درمان شناختی رفتاری بر بهبود شادکامی و بلوغ هیجانی نوجوانان پسر انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانش آموزان پسر پایه نهم شهر پاکدشت در سال تحصیلی 95-1394 بود. این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود که 50 دانش آموز نوجوان (هر گروه 25 نفر) با روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 70 دقیقه ای با روش درمان شناختی رفتاری آموزش دید و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. هر دو گروه پرسشنامه شادکامی آکسفورد (آرگایل و لو، 1990) و پرسشنامه بلوغ هیجانی (سینگ و بهارگاوا، 1990) را به عنوان پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. داده ها به کمک نرم افزار SPSS-19 با روش های آزمون چند متغیری و تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که میان گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معنادای وجود داشت (01/0P<). به عبارت دیگر درمان شناختی رفتاری به طور معناداری باعث بهبود شادکامی و بلوغ هیجانی نوجوانان پسر شده بود. بنابراین پیشنهاد می شود مشاوران و درمانگران برای بهبود شادکامی و بلوغ هیجانی نوجوانان پسر از درمان شناختی رفتاری استفاده کنند.کلیدواژگان: درمان شناختی رفتاری، شادکامی، بلوغ هیجانی، نوجوانان پسر
-
صفحات 165-186
هدف از این پژوهش مقایسه خودپنداره، طرحوارهای ناکارآمد و پردازش هیجانی در افراد متقاضی جراحی زیبایی و غیرمتقاضی بود. روش پژوهش علی- مقایسه از نوع پس رویدادی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد متقاضی جراحی زیبایی مراجعه کننده به کلینیک های زیبایی (مطب های پوست، مو و زیبایی) و افراد عادی شهر اردبیل در نیمه اول سال 1394 بودند که از این بین تعداد 120 نفر (60 متقاضی جراحی زیبایی و 60 غیر متقاضی) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه طرحواره یانگ، مقیاس خودپنداره راجرز و پردازش هیجانی باکر استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها به روش تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد میانگین طرحواره بریدگی و طرد، خودگردانی، دیگر جهت مندی و گوش بزنگی بیش از حد در گروه متقاضی جراحی زیبایی بیشتر از گروه غیر متقاضی جراحی زیبایی بود. همچنین پردازش هیجانی در افراد متقاضی جراحی زیبایی کمتر از افراد غیر متقاضی جراحی زیبایی است. بعلاوه نتایج نشان داد افراد متقاضی جراحی زیبایی در مقایسه با افراد غیرمتقاضی از خودپنداره منفی بالاتری برخوردار بودند. در نتیجه می توان بیان کرد طراحی مداخلات آموزشی برای کاهش خودپنداره منفی، طرحوارهای ناکارآمد و افزایش پردازش هیجانی در افراد متقاضی جراحی زیبایی ضرورت دارد.
کلیدواژگان: خودپنداره، طرحوارهای ناکارآمد، پردازش هیجانی، جراحی زیبایی -
صفحات 187-208هدف این پژوهش تعیین تاثیر بخشش درمانی بر پرخاشگری و همدلی نوجوانان پسر بزهکار کانون اصلاح و تربیت تهران است. روش مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. از میان تمامی بزهکاران پسر دربند کانون اصلاح و تربیت 24 نفر که درگیر مسئله بخشش بودند به شیوه تصادفی ساده انتخاب و به تصادف 12 نفر به گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار های پژوهش پرسشنامه پرخاشگری و پرسشنامه صفات همدلی باتسون (1991) بود. برنامه درمانی بخشش در هشت جلسه یک ساعته در گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. یافته های بدست آمده از آزمون تی مستقل نشان دادند که همدلی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافته است اما پرخاشگری گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه تغیر معناداری نکرد. بنابراین می توان بخشش درمانی را به عنوان روش موثری در افزایش همدلی و رفتارهای اجتماع گرا در نظر گرفت.کلیدواژگان: پرخاشگری، همدلی، بخشش درمانی، نوجوانان پسر بزهکار
-
صفحات 209-236تصاویر تبلیغ شده از بدن های ایده آل مردانه و زنانه در طی فرایند جامعه پذیری توسط افراد جامعه درونی می گردد و آنان را به تلاش وامی دارد، اما ناتوانی بخش قابل توجهی از مردان و زنان در دستیابی به بدن ایده آل تجویز شده منجر به افزایش شدید نارضایتی از بدن و در نتیجه ابتلای آنان به انواع بیماری ها، آسیب های جسمی – روانی و اجتماعی گردیده است.از دیدگاه بسیاری از پژوهشگران تصویر بدن یک سازه چند بعدی شامل مولفه های شناختی، رفتاری و عاطفی است. به این معنا که تصویر بدن نه تنها از ارزیابی های عاطفی افراد درباره بدنشان را در برمی گیرد بلکه ارزشی که آن ها برای ابعاد مختلف بدنشان تامل شده و سرمایه گذاری رفتاری که به منظور حفظ این ابعاد انجام می دهند را نیز شامل می شود. پژوهشگران معتقدند تصویر بدن به عنوان یک سازه چند وجهی به میزان رضایت از خود جسمانی فعلی فرد ( اندازه، شکل، ظاهر) اشاره دارد. تصویر بدن به عنوان تعامل بین مولفه های ادراکی یا ارزیابی شناختی اندازه بدن، و مولفه های وضعی، به عنوان پاسخ پیچیده رفتاری- شناختی-عاطفی به این ارزیابی تعریف می شود.مانند سایر مولفه های مطرح شده در علم روان شناسی، تصویر بدنی هم به عنوان یکی از خرده مقیاس های مهم تشکیل دهنده خود مورد توجه نظریه پردازان مختلف قرار گرفته است و هر یک بر اساس رویکرد علمی شان، سعی در توضیح و توجیه این مولفه مهم روان شناختی نموده اند.از این رو در مقاله حاضر ضمن بیان ضرورت و اهمیت توجه به سازه تصویر بدنی به ارایه بررسی های توصیفی در دیدگاه های روان تحلیل گری، شناختی – رفتاری ، اجتماعی- فرهنگی و همچنین نظریات روان شناسان مطرح این حیطه پرداخته شده است.کلیدواژگان: تصویر بدن، نظریات تصویر بدن
-
Pages 3-18The dialogical self-theory knows the human's mind as an internal society that its members (the types of self) are engaged in dialogue and dominance seeking as well as an external society. This theory has divided the "self" into three types: traditional (mythical), modern, and post-modern, and then mentioned the characteristics of each according to historical epoch linked with them. Proposing revision in the cited division to become more functional and liberation from the shackle of particular historical epochs and so, offering a new division, were the main aims of this analytical study. In the present research while accepting the basic idea of the dialogical self-theory and its socio historical values, "I" or "self" is divided into five types: ancestral, parental, personal, prospective, and flexible. It seems that this new division compared to the previous classification, provides a better understanding of the human mind in all times. The main suggest of this paper is scientific testing the offered division in comparative studies and individual or group clinical trials.Keywords: dialogical self, the types of self in the dialogical self, theory, the types of, Rooyesh, e, Ravanshenasi, Vol5(2), No15. Summer2016
-
Pages 19-28Zarei, Ghorbani, and Gharibi (2016) reviewed the construct of the Dark Triad in a review article. The current paper is a response to these authors. Hereby, we argue that the proposed translations of these authors into Persian language are technically problematic. In addition to shortcomings in literature review, Machiavellianism and psychopathy are not adequately addressed by Zarei et al. (2016). Importantly, as can be seen in their title, these authors claim that Machiavellianism, narcissism, and psychopathy are the abstract of scientific psychology in the last one hundred years. By providing historical evidence on the Dark Triad traits, we strongly counter these authors subjective opinion, suggesting that some of these constructs have appeared in psychological literature less than half a century ego. We do encourage scholars to research the utility of the Dark Triad in Iranian context, however, we simultaneously invite scholars to conduct exhaustive literature reviews. Iranian researchers who are interested to work in this area of study are also encourages to consider the limited number of works that have been already conducted on the Dark Triad in Iran. Finally, this response paper may provide a basis for Iranian personality psychologists who want to study the Dark Triad in Iranian culture to build upon.Keywords: dialogue, Dark Triad, review article, personality psychology
-
Pages 29-70Reading the Islamic veil as part of character formation highlights the gendered assumptions in Islamic virtue ethics, since the specific acts required for men and women to cultivate modesty are different.the pupose of this paper is showing that Ibn Miskawayhs views open important perspectives on the place of virtue and its cultivation in the Islamic worldview. n particular, they provide a framework within which to revisit the Muslim practice of veiling, thereby allowing us to understand veiling as integral to the development of the virtue of modesty, as well as afford us a nuanced glimpse into Islamic religious theories and practices.
Elizabeth Bucar works within the Islamic and Christian traditions on issues of gender, politics, and emergent technologies (new media and medical advances). Her books include Does Human Rights Need God? (Eerdmans, 2005), Creative Conformity: The Feminist Politics of U.S. Catholic and Iranian ShiI Women (Georgetown University Press, 2011), and The Islamic Veil: A Beginners Guide (Oneworld Publications, 2012). She is currently working on two new comparative projects tentatively titled The Good of Ambiguous Bodies: The Comparative Ethics of Transsexuality and Pious Fashion: The Virtues of Hijabi Fashionistas. She co-chairs the Comparative Religious Ethics Group at the American Academy of Religion and serves on the board of the Society for the Study of Muslim Ethics.Keywords: Islam, character, Ibn Miskawayh, virtue -
Effectiveness of Combined Training of Theory of Mind with Four-Factor Sympathy Program on Social-Emotional Self-efficacy and Bullying Attitute in Elemerntry School StudentsPages 71-92The purpose of this research is effectiveness of combined training mind theory and four-factor empathy program of emotional- social self-efficacy and bullying in students of governmental elementary schools for boys. The research is Quasi- trial (pre-test and post- test plan with control group). Statistical population of research includes all boy students who are studying in elementary school (2nd grade) in district 4 of Tehran, in the school year 2014-15. Two schools are randomly selected from district 4 of Tehran; a sample of 20 students is considered as test group and 20 students as control group and is totally 40 students. Morris children and juvenile self-efficacy questionnaire (2001) and Illinois Bully Scale (2001) and empathy questionnaire- children analysis was used for data collection. The students with lower empathy and emotional-social self-efficacy and high bully were selected and they passed the combined training of mind theory and four-factor empathy program for 10 sessions each for 1 hour. The data is analyzed through covariance method. The results represent the significant effect. The test group exposed more emotional-social self-efficacy and low bully, compared to control group.Keywords: Theory of mind, Four, Factor empathy Program, Emotional, Social Self, Efficacy, Bullying
-
Pages 93-114Goal: The purpose of this study was to review the effects of religion and spirituality on physical and mental health, with particular emphasis to the cardiovascular health.MethodThe method of this study was the analytical method.ResultsThe review of researches suggested that the religion and spirituality has many important well effects on physical and mental health and prevent of many sicknesses.
Conclude: It is important to attention to the role of religion and spirituality in health systems.Keywords: Religion, Spirituality, Heath, cardiovascular health -
Pages 115-146This study examined the effectiveness of group interventions program based on the parent child relationship on mothers parenting children (ages 8-11) with ADHD. This is a trial study based on pretest -post test plan¡ the research population consisted of all mothers of children (ages 8-11) with ADHD calling on the centre of pediatrics¡ vanak and rahe sabz clinics during 2013-2014¡ by considering drop members. From all mothers referred centre of pediatrics¡ vanak and rahe sabz clinics the study samples included 30 mothers selected randomly and divided into control and experimental groups. The mothers of the experimental group have been trained during 10 sessions by group intervention program based on the parentchild relationship based on Landreth pattern. Data was collected via Arnold parenting Scale and Child Behavior Checklist Parent form (CBCL). Collected data was analyzed by U Mann-Whitney test. Results revealed program interventions based on the relationship of parent-child significantly on mothers parenting child with ADHD in experimental group compared with control one. According to these findings we may concluded that group intervention program based on parentchild relationship can have beneficial treatment effects on Improvement of mothers parenting child with ADHD.Keywords: Parent, child relationship, Mothers parenting, Attention, deficit, hyperactivity disorder
-
Pages 147-164This research aimed to investigate the effect of cognitive behavioral therapy in improving happiness and emotional maturity of boy adolescents. The statistical population included all boy students at the ninth grade of Pakdasht city in 2015-16 academic years. This research was a queasy-experimental with a pre-test and post-test design that 50 student adolescent (each group 25 person) were selected by multistep cluster sampling method and randomly assigned to two group.The experimental group 10 sessions of 70 minutes educated by cognitive behavioral therapy and control group dont received any education. Each two group completed the Oxford happiness questionnaire (Argyle & Lu, 1990) and emotional maturity questionnaire (Singh & Bhargava, 1990) as the pre-test and post-test. The data were analyzed with assistant SPSS-19 software and by multivariate test and analysis of covariance methods. The findings show that there was a significant difference between experimental and control groups (PKeywords: cognitive behavioral therapy, happiness, emotional maturity, boy adolescents
-
Pages 165-186Background and Aims
The aim of this study is comparison self-concept, maladuptive schema and emotional processing in cosmetic and non- cosmetic surgery people.
Materials and MethodsThe study was causal-comparative Method and post-event kind. The study population included all individuals applying beauty cosmetic surgery clinic (clinic for skin, hair and beauty) and normal individuals in Ardabil, first half of 1394, of which between 120 (60 applicant cosmetic surgery and 60 non-applicants) were selected by convenience sampling. To collect data, the Young Schema Questionnaire, Rogerss self-concept Scale and emotional processing were used. Data analysis using multivariate analysis of variance (MANOVA) was performed.
ResultsThe results showed that the mean of scheme cuts and rejection, self-regulation, orientation and vigilant over other applicants in cosmetic surgery was higher than in non-applicant. The emotional process in the applicant for cosmetic surgery is less than non-applicants for cosmetic surgery. As well as results showed that people applying for cosmetic surgery compared with non-applicant have a negative self-concept.
ConclusionAs a result, it can be stated that educational interventions designed to reduce the negative Self-concept, maladaptive schema and emotional processing increased in people applying for cosmetic surgery is necessary.
Keywords: self, concept, maladaptive schema, emotional processing, cosmetic surgery -
Pages 187-208The aim of the present study was to determine the effect of forgiveness therapy on aggression and empathy of incarcerated boy youth. Research method was pre post test experimental design. Through all delinquents who have forgiveness issues, 24 participants were randomly selected and randomly were allocated in experimental and control groups. Instruments were the Aggression and Batsons Empathy Adjectives test. The experimental group was trained in forgiveness therapy via eight group sessions of one hour duration each and no intervention was given to a control group. Statistical analyzed from t-test for independent groups showed that empathy significantly increased in the experimental group as compared to control group, but aggression in the experimental group was not significantly changed. Therefore, forgiveness therapy could be used significantly and effectively to increase empathy and prosocial behaviors.Keywords: forgiveness therapy, aggression, empathy, delinquent youth boys
-
Pages 209-236Propaganda images of the ideal body for men and women during the socialization process is internalized by the people and inspires them to try, But the inability of a significant proportion of men and women in achieving the ideal body prescribed, has been led to a sharp increase body dissatisfaction and therefore the risk of to various diseases, physical and mental and social damage has been.From many perspectives researchers Body Image is a multidimensional structures, including cognitive, behavioral and emotional components. This means that not only emotional assessments of individuals of body image their bodies are incorporated but They reflect different dimensions of their value and investment behavior in order to keep these dimensions will also be included. The researchers believe that the body image as a multi-faceted structures refers to the satisfaction of the individual's current physical (size, shape, appearance). Body image is defined as the interaction between the components of perceptual or cognitive assessment body size, and the components of the situation, as a complex cognitive- behavioral-emotional response to this assessment.Like other components discussed in psychology, body image as one of the major scale in their constituent interest to theorists is different and each one based on their scientific approaches, have tried to explain and justify this important psychological component.Therefore, in this article express the urgency and importance of body image to described the review of the descriptive study in view of psychoanalysis, cognitive - behavioral, socio-cultural and also psychological theories in this area have been discussed.Keywords: body image, the body image theories